آینده نفوذ ایران در منطقه بدون سردار سلیمانی

ما زنده بودن شهیدان را امروز در تشییع جنازه بی سابقه سردار قاسم سلیمانی و سایر شهدا در خیابان‌های تهران شاهد بودیم؛ بعد از تشییع جنازه امام خمینی (ره) برای هیچیک از شهدا در طول عمرم چنین شکوه و عظمتی را در تشییع جنازه و حضور انبوه مردم ندیدم. بدرقه‌ای که از سردار سلیمانی با حضور اقشار مختلف مردم برگزار شد، در تاریخ ایران برای نظامیان بی سابقه بود. فکر می‌کنم مردم ایران به خوبی حس کردند علاوه بر اینکه سردار قاسم سلیمانی فرد بسیار بزرگی از نظر اخلاص و عمل صالح بود، نقش بزرگی هم در امنیت ملی ایران ایفا کرد و از سرداران برجسته و به نام ایران و شاید بتوان به حق گفت که در عصر حاضر سردار به تمام معنا ملی بود. به همین خاطر باید از مردم ایران تقدیر و تشکر کنیم. شاید مردم احساس می‌کردند تروری را که نظامیان آمریکایی رسما و با دستور رئیس جمهور ایالات متحده و ظاهر شدن وزیر خارجه این کشور در رسانه‌ها و پذیرفتن همه مسئولیت‌ها انجام دادند به معنای ترور اقتدار ملی ایران بود. بنابراین مردم می‌خواستند به آمریکا و رئیس جمهور ضدفرهنگ و بی فرهنگ این کشور بگویند که صلابت و اقتدار ایران همچنان پابرجا خواهد بود و بزرگتر از زمان حیات سردار شهید سلیمانی تداوم خواهد یافت. من تعجب می‌کنم از آمریکا که رئیس جمهوری دارد که به صراحت ضدفرهنگ ایران سخن می‌گوید و تهدید می‌کند که ۵۲ نقطه ایران از جمله مراکز فرهنگی ایران را در صورت واکنش ایران به ترور سردار سلیمانی، هدف قرار خواهد داد. این رئیس جمهور جنایتکار توانست با این ترور و با اقدامات خود یک دیوار عظیم بی اعتمادی بین مردم ایران و آمریکا و به طور کلی اندیشه سلطه گر غربی ایجاد کند. اگر داعش سر می‌برید این‌ها مخالفین خود را با ترور خشن، پودر می‌کنند. وحشی گری این‌ها از تمام جنایت‌های داعش و گروه‌های تروریستی وسیع‌تر و ضد فرهنگ‌تر است.

از میان آن ۱۰ تن

من از سال ۱۳۶۰ یعنی از سال اول جنگ سردار سلیمانی را می‌شناسم و مدت‌های زیادی از نزدیک با هم کار کرده ایم. او را در شمار ۱۰ فرمانده برجسته دوران جنگ می‌دانم که توانستند تمامیت ارضی ایران را حفظ کرده و اجازه ندهند صدام و حکومت عراق خاک ایران را در اشغال خود نگه دارد. البته همه فرماندهان شهید و شهدای جنگ تحمیلی در نزد خدا مأجور و محشورند، اما اگر بخواهیم از چند فرماندهی که در صحنه عملیات نقش میدانی برجسته‌ای داشتندنام ببریم، قاسم سلیمانی جزو ۱۰ نفر اول آن‌ها است. شهدایی مانند حسین خرازی، احمد کاظمی، احمد متوسلیانی، ابراهیم همت، مهدی باکری، محمد بروجردی، مهدی زین الدین و حمید باکری شهدایی بودند که هریک توانستند سازمانی را از صفر ایجاد کنند و آن را توسعه داده و قدرتمند کنند و با این یگان‌های رزمی، تاکتیک‌های خاص خودشان را علیه ارتش بعثی به کار بگیرند و در برابر یک ارتش منظم و آموزش دیده و پرتوان از نظر آتش پشتیبانی بایستند و اجازه ندهند که صدام موفق شود. تاکتیک‌هایی که من آن را جنگ نامتقارن نام می‌گذارم.

سه مساله اصلی آمریکا با ایران

ترامپ با ایران سه مسئله بزرگ دارد؛ همه حرف آمریکا این است که می‌گوید دلیل اینکه من با جمهوری اسلامی مخالف هستم و درگیرم این است که چرا ایران فعالیت هسته‌ای دارد. ترامپ می‌گوید ایران هیچ نوع فعالیت هسته‌ای چه صلح آمیز و چه غیرصلح آمیز نباید داشته باشد.

دومین حرف آمریکا این است که چرا جمهوری اسلامی نفوذ منطقه‌ای دارد و می‌گوید؛ نفوذ منطقه‌ای خود را جمع کنید.

سوم می‌گوید که چرا ایران موشک بالستیک با برد بلند دارد که می‌تواند نقاطی مانند اسرائیل که نگران آن هستیم را هدف قرار دهد.

تمام حرف آمریکای ترامپ با ایران همین‌ها است. در این میان اسرائیل و عربستان و امارات نیز با آمریکا هم نظر هستند. مشخص است که همه تلاش آن‌ها این است که منابع قدرت ایران را از بین ببرند.

این موارد حداقل خواسته آن‌ها از ایران است. حداکثر خواسته آن‌ها نیز این است که چرا مردم ایران اساسا با برپایی انقلاب اسلامی، دولتی تشکیل داده اند که در تحت بلیط و کنترل آمریکا نیست. چرا یک دولتی مانند ایران باید برای خودش و بدون توجه به منافع آمریکا تصمیم بگیرد. آمریکا در منطقه و در جهان، شاه و کلانتر جهان هست. بنابراین همه دولت‌ها باید با برنامه‌های آمریکا مخالف نباشند و یا حتی با وی هماهنگ باشند. معنی ندارد که ما بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی جهان هستیم، ولی ایران در برنامه‌ها و کار‌های ما اخلال ایجاد کند. ایران باید به یک کشور عادی تبدیل شود.

آمریکا می‌گوید زمانی ایران به یک کشور عادی تبدیل خواهد شد که حکومت جمهوری اسلامی بر سر کار نباشد؛ بنابراین آمریکا برای نیل به این هدف از تحریم‌های وسیع اقتصادی شروع کرده تا در نهایت به این نقطه برسد.

ولی مشکل اینجاست که آمریکا درک درستی از نفوذ واقعی ایران در منطقه ندارد و آن را به اشتباه می‌فهمد.... من در این جلسه می‌خواهم چگونگی مسئله نفوذ ایران را مطرح کنم. مشکل اصلی این است که آمریکایی‌ها درک درستی از واقعیت و حقیقت نفوذ جمهوری اسلامی ایران ندارند. آن‌ها تصور می‌کنند که نفوذ ایران یعنی نفوذ نیروی قدس و یعنی قاسم سلیمانی و هر نوع تشکیلاتی که پیرامون نیروی قدس است این‌ها علامت نفوذ جمهوری اسلامی هستند. در حالی که نفوذ ایران در واقع این‌ها نیستند. نفوذ ایران در منطقه از دریای مدیترانه تا دریای سرخ و باب المندب و از آن سو در شرق آسیا شامل تاجیکستان و افغانستان و پاکستان نفوذ طبیعی و فرهنگی فلات ایران است. چیزی نیست که دولت ایران بخواهد به دنبال آن برود. جشن نوروز و عزاداری امام حسین را حتی اگر جمهوری اسلامی ایران هم نباشد، آن‌ها برگزار می‌کنند. هر دولتی که در ایران بر روی کار باشد با وجود یا بدون وجود نیروی قدس این نفوذ ایران برقرار و مستمر خواهد بود. چرا که بافت و فرهنگ مردم در این مناطق به گونه‌ای است که با ایران همگرایی و همسویی دارند؛ و الا چطور است که آمریکایی‌ها که سالهاست که در عراق از نظر نظامی مستقر شده اند و بزرگترین سفارتخانه خود در جهان را در عراق تاسیس کرده اند و حتی می‌گویند ما نیازی به فرودگاه عراق نداریم و از همان سفارتخانه می‌توانند پرواز‌های خود را انجام داده و حتی آذوقه‌های خود را هم از کشور عراق تامین نمی‌کنند و بزرگترین پایگاه‌های نظامی را در عراق ایجاد کرده اند، هیچ نفوذ آنچنانی در بین مردم عراق ندارند ولی همیشه مدعی هستند که ایران در عراق نفوذ دارد. آن‌ها با این که عراق را اشغال کردند و یک آمریکایی به نام پل برمر را پس از سقوط صدام حاکم عراق قرار دادند، ولی می‌گویند تشکیل دولت‌های ملی در عراق بدون توافق ایران اتفاق نمی‌افتد. آن‌ها می‌گویند چرا مردم عراق برای انتخاب نمایندگان خود در پارلمان عراق به نمایندگانی که با ایران خوبند رأی می‌دهند. این در حالی است که ایران در عراق نه تشکیلات و نه پایگاه نظامی و نه حتی یک نیروی نظامی هم ندارد. اما ارتش عراق را آمریکایی‌ها آموزش می‌دهند، تشکیلات نظامی عراق را آمریکایی‌ها ایجاد می‌کنند. ولی مثل ایران در بین مردم آن کشور نفوذ ندارند. بعد از ترور سردار سلیمانی، آمریکا آموزش نظامی به نظامیان عراقی را متوقف کرده است. زیرا آن‌ها نگران هستند که آموزش دیده‌های عراقی از آمریکا انتقام بگیرند.

چرا آمریکایی‌ها نمی‌خواهند این مسئله را درک کنند که نفوذ ایران فقط با نیروی قدس نیست. شاید بتوان گفت که نیروی قدس قادر به پاسخگویی به بخشی از درخواست‌های مردم منطقه هم نیست. این در حالی است که همه دولت‌ها و در راس آن‌ها آمریکا با این مطالبات مردم منطقه از نیروی قدس مخالفت می‌کنند. آمریکا در همه کشور‌های منطقه پایگاه نظامی دارد؛ پایگاه اینجرلیک در ترکیه، ۱۴ پایگاه از جمله عین الاسد در عراق، کویت، عربستان، بحرین و امارات. در این کشورها، آمریکا چندین پایگاه نظامی و حدود ۷۰ هزار نیروی نظامی دارد. با این همه نفوذ طبیعی ایران را بر نمی‌تابد. زیرا نوع نفوذ ایران متفاوت از حضور نظامی است. نفوذ ایران به گونه‌ای است که وقتی مردم آنجا می‌خواهند متشکل شده و از خود دفاع کنند، حشدالشعبی ایجاد می‌شود. حشدالشعبی را که ایران راه نیانداخته است. حشدالشعبی در واقع نتیجه تلاشی است که صدام علیه ایران کرد. صدام قبل از شروع جنگ با ایران، کلی از شهروندان عراقی را به اتهام تحت نفوذ بودن ایران می‌کشت. آیت‌الله شهید محمد باقر صدر را با همین اتهام کشت. در حالی که آنچه در بین مردم عراق رایج بود اسلام و تشیع بود. نفوذ جمهوری اسلامی در واقع وجود فرهنگ قدیمی ایران است که در بین مردم این مناطق گسترده است که امکان از بین بردن آن برای آمریکایی‌ها وجود ندارد. صدام هم با شروع جنگ به بهانه نفوذ ایران تعداد زیادی از ایرانی تبار‌ها را کشت و از عراق اخراج کرد. حشدالشعبی امروز چه کسانی هستند؟ افرادی هستند که صدام آن‌ها را از عراق بیرون و اخراج کرده است و حالا متشکل شده اند علیه بقایای صدام و تروریسم داعشی عربستان و مقابله با سیطره آمریکا بر عراق.

آمریکایی‌ها می‌گویند اجازه بدهید ارتشی که تحت آموزش ما است باقی بماند و حشدالشعبی، چون تحت نفوذ ایران است نباید وجود داشته باشد. در حالی که حشدالشعبی ملی‌ترین تشکیلات نظامی عراقی است. در باقی مناطق خاورمیانه هم نفوذ ایران به همین شکل است. نفوذ ایران تفاوت ماهوی با نفوذ نظامی آمریکا دارد.

بحرین هم اکنون تحت اشغال عربستان است، آمریکا هم در این کشور پایگاه نظامی دارد و مردم را هم سرکوب کرده اند. با این حال آن‌ها از نفوذ ایران در بحرین حرف می‌زنند. مگر ایران کسی را در آنجا دارد.

در یمن، عربستان و امارات نیروی ائتلاف ایجاد کرده اند و سراسر این کشور را به طور مرتب بمباران می‌کنند، ولی باز هم می‌گویند ایران در آنجا نفوذ دارد. آیا شما یک نیروی ایرانی در یمن می‌بینید. حوثی‌ها مردم شیعه‌ای هستند که در طول تاریخ تحت ظلم عربستان و حکومت‌های حاکم آنجا بوده اند. اما اکنون متشکل شده اند. وقتی این نیرو‌ها از ایران می‌خواهند که تجربیات خود را به آن‌ها منتقل کند ایران چرا این کار را نکند؟ آیا ایران اجازه بدهد که نیرو‌های مقاومت را از بین ببرند تا این که بگویند جمهوری اسلامی در آنجا نفوذ ندارد؟ بنابراین، نفوذ ایران فقط وابسته به سردار شهید سلیمانی و نیروی قدس نیست. بلکه یک نفوذ طبیعی و مستمری است که حتی قبل از ظهور جمهوری اسلامی نیز این نفوذ ایران در منطقه وجود داشته است. حضور امام موسی صدر در لبنان که در زمان جمهوری اسلامی نبود، حضور ایشان در زمان شاه بود. اما به دلیل مسئله نفوذ ایران او را گرفتند و ربودند و ناپدیدش کردند. آیا در آن زمان نفوذ ایران برقرار نبود؟‌
می‌خواهم بگویم که نقش افراد خیلی مهم است.

مگر در درون یمن ایرانی داریم؟

البته سردار سلیمانی انسان فعالی در این حوزه بود. اما حضور سردار سلیمانی در این کشور‌ها فقط به صورت نظامی نبود. او در واقع کمک موثری برای مردم این کشور‌ها بود. ایشان به عنوان یک شخصیت ایرانی و نماینده جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف با مسئولین این کشور‌ها ارتباط برقرار می‌کرد و دولتمردان کشور‌های میزبان هم او را دوست داشتند و به او علاقه‌مند بودند.

سردار اسماعیل قاآنی یک سلیمانی دیگر است

آمریکایی‌ها مدت هاست که نیروی قدس را یک گروه تروریستی اعلام کرده اند. در حالی که نیروی قدس جزء قوای مسلح رسمی ایران است. سردار قاسم سلیمانی در همین زمان با اکثر مسئولان کشور‌های تحت کنترل آمریکا در همسایگی ایران رفت و آمد داشته و با آن‌ها جلسه برگزار کرده است و آن‌ها او را یک شخصیت رسمی ایران محسوب می‌کرده اند.

اما آیا این نوع شخصیت‌ها در نفوذ ایران بی تاثیر هستند؟ قطعاً نه. وقتی آن‌ها سردار سلیمانی را از مردم ایران گرفتند با هدف تاثیر منفی این فقدان بر نفوذ ایران در منطقه و کاهش قدرت دفاعی ایران بوده است. اما اثرات زنده بودن شهید و شهادت بیش از تصور آمریکایی هاست. برای مثال اسماعیل هنیه به نمایندگی از حماس برای تشییع پیکر سردار سلیمانی به تهران آمده بود. این در حالی است که حماس بر سر دولت سوریه با ایران اختلاف نظر دارد و مواضع ایران و حماس در سوریه مخالف هم است. ولی خون شهید او را به ایران آورد و همگرایی با مقاومت فلسطین را افزایش داد.

در این که فقدان سردار سلیمانی برای ما یک خسارت بزرگ است، تردیدی وجود ندارد. هرکسی جایگاه خود را در اقتدار ایران دارد. اما بدانید سردار قاآنی که به جای سردار سلیمانی آمده است، با توجه به شناختی که از او دارم یک سردار سلیمانی دیگر است. ضرباتی که انشالله آمریکایی‌ها از تداوم فعالیت نیرو‌های مقاومت خواهند خورد بیشتر خواهد بود.

انتقام مورد نظر ایران

من معتقدم که مردم ایران با حضور ده‌ها میلیونی در تشییع جنازه شهدای ترور اولین انتقام خود را از آمریکا گرفتند. طبیعی است که انتقام مورد نظر ایران حمله به پایگاه‌هایی است که از آنجا سردار سلیمانی هدف ترور قرار گرفت، ولی هدف انتقام کشتن آمریکایی‌ها نیست. چرا که آن‌ها هم بندگان خدا هستند. آن‌ها نیز در اسارت ترامپ و پمپئو هستند. ما نمی‌خواهیم جوانان آمریکایی حتی در پایگاه‌های آمریکا کشته شوند. انتقام ترور سردار سلیمانی در این است که آمریکا بساط خود را جمع کند و از این منطقه برود. ارتش آمریکا از ۱۱ هزار کیلومتر دورتر از آن سوی دنیا به اینجا آمده تا به مردم منطقه بگوید که شما حق حکومت بر خود را ندارید.

مصوبه‌ای که اخیرا در پارلمان عراق در ارتباط با خروج نیرو‌های آمریکایی از این کشور تصویب شد، اولین انتقامی بود که مردم عراق از آمریکایی‌ها گرفتند. این کار بسیار مهم و بزرگی بود.

ترامپ از ابتدایی که رئیس جمهور شد از ایران متنفر بود. طی سال‌های گذشته ترامپ با ایران طوری رفتار کرده است که اکثر ایرانیان در اقصی نقاط جهان، امروز از دولت آمریکا متنفر هستند؛ بنابراین نفرتی که در پی ترور سرداران ایران و عراق در میان مردم این دو کشور علیه آمریکا ایجاد شده است، از بین رفتنی نیست. این برای مردم آمریکا تاسف برانگیز است که گرفتار این جرثومه ننگین جنایتکار هستند که این فاصله عمیق را میان مردم خاورمیانه و دیگر ملت‌ها ایجاد کرده اند. در حالی که ما با قرارداد برجام برای همگرایی پیش می‌رفتیم ترامپ آمد و فاصله‌ها و واگرایی‌ها را توسعه داد. امیدوارم خون شهیدان عزیز ما به همگرایی بیشتر مردم ایران و منطقه منجر شود. امیدوارم ترامپ در دور بعدی رأی نیاورد و این همگرایی را ببیند و به آن حسرت ببرد. ابران به دنبال سلطه بر منطقه نیست. نفوذ ایران یعنی همگرایی میان ملت‌ها که امری طبیعی و فرهنگی است که وجود داشته و به شخص و حکومتی در ایران وابسته نیست. این نفوذ، یک نفوذ تاریخی فرهنگ ایران میان ملت‌های منطقه و همگرایی میان آن‌ها است.

فرهنگ ایران جاذبه‌های فراوانی برای همگرایی کشور‌های همسایه و منطقه با جمهوری اسلامی دارد و این نفوذ فرهنگی ماندگار است.