نگاه «تبریز فردا» بر وضعیت تکریم بازنشستگان در کشورمان؛

وقتی عصرهنگام وارد پارک خاقانی تبریز می شوی تا در گوشه و کنار آن قدم زده و هوایی تازه کنی، کثرت رویارویی با افراد بازنشسته ای که عمری را در خدمت به کشورمان گذرانده اند خودنمایی  می نماید، کسانی که هر یک دارای تجارب ارزشمندی هستند که می توانند راه و رسم درست زندگی کردن را به تو بیاموزند، زیرا سردی و گرمی روزگار را چشیده و بر زوایای پیدا و پنهان آن مسلطند.
بازنشستگي، حادثه مهمي در چرخه زندگي فرد است و افراد با بازنشسته شدن بايد قادر به پذيرفتن اين انديشه شوند که مي توانند به طور موفق و با سربلندي به عنوان يک فرد کامل، بدون آن که اشتغالي داشته باشند، به زندگي ادامه دهند، اين دوران، امکان تصميم گيري گسترده اي را در مورد زندگي شخص فراهم مي آورد که اگر اين تصميمات خوب اتخاذ شوند، فرد، سازمان و جامعه در مجموع با پیشرفت قابل ملاحظه ای روبرو می گردد. 
گروهي دوران بازنشستگي را به عنوان نقش بي نقشي مي خوانند زماني که اگر آغاز آن با برنامه ريزي و دقت همراه نباشد، ثمري جز افسردگي و احساس بي حاصلي براي شخص بازنشسته به همراه نخواهد داشت، لذا آن طور که در همین پارک و سایر اماکن عمومی که این طیف ارزشمند در آن حضور دارند بدون برنامه ریزی روزگار می گذارند و در برخی از مواقع در نقطه تقابل با نسل جوان قرار می گیرند که انسان را به تأمل وامی دارد که چرا این طیف باتجربه کشورمان بدون حمایت خاص و البته بدون اعتماد به نفس قوی به حیات خویش ادامه می دهند، در حالی که این حالت با یک جهش اجتماعی از سوی خود فرد، خانواده، ارگان های حمایتی، دولت و توده مردم می تواند رنگ و بوی نشاط آوری را به همراه داشته باشد که در نهایت به سود همه ماست زیرا ما نیز آن مرحله را تجربه خواهیم نمود!
در این باره دکتر حسین اعرابی – روان شناس - در گفتگوی کوتاه با تبریز فردا، توضیحاتی در خصوص تکریم بازنشستگان و حرمت آنها ارائه نمود.
اعرابی در ابتدا با اشاره به اینکه دوران بازنشستگی لزوما" با سالمندی همراه نیست افزود: با توجه به اینکه در فرهنگ ما گذران دوران بازنشستگی در نهاد خانواده تعریف می شود این موضوع نکته بسیار مهمی است که ما را از دیگر کشورها متمایز می کند یعنی هیچ جایی جز خانواده نمی تواند به فرد کمک کند تا این دوران گذر را بدون استرس، ناراحتی، ناامیدی و افسردگی طی نماید.
وی ادامه داد: نیازهای بازنشستگان  را به دو دسته می توان تقسیم کرد یکی نیازهای مادی و یکی نیازهای عاطفی، نیازهای مادی را سازمان های مرتبط و نیز خود فرد از دوران جوانی می توانند تأمین کنند و نیازهای مادی هیچ زمان نمی توانند نیازهای عاطفی آنها را جبران کنند.
اعرابی اضافه کرد: در کشورهای اروپای شمالی برنامه هایی برای بازنشسته هایشان دارند که شاید رشک برانگیز باشد ولی افسرده ترین آنها در سوئد، نروژ و دانمارک وجود دارند زیرا دولت وظیفه خانواده و فرزندان را به عهده گرفته است بنابراین فرزندان، دیگر وظیفه ای ندارند در نتیجه بازنشسته و حتی از کار افتاده احساس افسردگی می کند زیرا فرزندش را برای مدت طولانی ندیده و حتی شاید فرزندش به تلفن او نیز پاسخ نداده است.
این روانشناس در بخش دیگری از این گفتگو تصریح کرد: با توجه به اینکه توجه به بزرگترها در فرهنگ ما بسیار با ارزش است باید قدر این موضوع را درک کرده و تقویتش کنیم و اگر در برخی موارد بی توجهی و یا ناملایمت هایی در مورد آنها صورت می گیرد درصدد جبرانش برآییم.
اعرابی در پایان گفتگوی خود با تبریز فردا، با ذکر این نکته که من در مشاوره های خود به عینه دیدم بازنشسته هایی که در یک باغ چند هزار متری زندگی می کنند ولی فرزندان شان آنها را رها کرده اند شدیداً دچار افسردگی شدند اضافه کرد: ما باید بازنشستگی را به عنوان یک دوره باور کنیم، این محدوه سنی دوره کمال عمر و فرصت های طلایی بوده و نیز زمان مناسبی است برای پرداختن به معنویت، اما نقش اساسی بر عهده خود بازنشستگان است که سبک زندگی شان را انتخاب کرده و برای  این دوران برنامه ریزی مناسبی داشته باشند و نیز توقعات شان از خود و دیگران را کاهش نمایند تا بدون استرس به زندگی افتخارآمیز خویش ادامه دهند.
وقتی وضعیت برخورد جامعه ما و جوامع اروپایی و حتی ترکیه را با هم مقایسه می نماییم مشاهده می کنیم که هنوز با آن شرایط آرمانی و ایده آل در خصوص این عزیزان فاصله داریم آنجایی که جوان ترک در ترکیه بر دست بازنشسته ای که صاحب تجربه بوده و وجودش پر از خیر و برکت است بوسه می زند و من جوان در برخورد با امثال او بی حوصلگی کرده و رفتارهایی ناشایست انجام می دهم که از ذکر آنها شرم دارم، بدون آنکه به آخر و عاقبت خویش نیز بیاندیشم!
متأسفانه ما جامعه ای هستیم که هنوز کمتر برای فرداهای دور خود می اندیشیم این درحالی است که به طور مثال اگر برای صد سال آینده خود درست فکر و برنامه ریزی می کردیم بزرگ راه هایی به این کوچکی نمی ساختیم، بنابراین آینده بینی فعلی ما ایرانیان باید به فرهنگ خیلی دوردست دیدن ها تبدیل گردد!
درجامعه همیشه یک فرایند گذار سنی رخ می دهد که تکریم درتمام مراحل آن حائزاهمیت است، همین طور که در دیدگاه های دینی ما، هرجایی که آیه های قرآن برنمازخواندن تاکید کرده است، بدون فاصله بررسیدگی به پدر و مادر نیز اشاره و تأکید می کند که این موضوع بسیار مهم و قابل اندیشیدن است.
درفرهنگ دینی ما، بازنشسته به معنی  پناهنده است، بنابراین بازنشستگان باید به عنوان پناهندگان اجتماعی خانواده و فامیل تبدیل شوند، این افراد سرد و گرم روزگار را چشیده اند و سرشار از دانش هستند و باید از تجربیات آنان استفاده کرد و لذا با چنین نگاهی است که به منزلت می رسیم.
وجود خانه های امید دارای امکانات، می تواند فضایی برای جمع شدن، صحبت کردن و دیدارهای دوباره برای بازنشستگان باشد که امیدواریم این نوع مراکز حداقل در شهرهای بزرگ کشور از جمله تبریز ایجاد گردد تا باعث شادی و شعف زحمت کشان دیروز و مشاوران مسیر زندگی امروزی سرزمین مان شود.
علاوه بر این موارد، نگاه جامعه شناسانه نشان می دهد کشوری خوشبخت، پویا و دارای رشد است که در آن بزرگان جامعه ارج و قرب داشته باشند، زیرا کودکان دیروز، بزرگان امروز و بزرگان امروز، کودکان دیروز بوده اند.
هوا تاریک می شود و وقت رفتن است، بازنشستگان پارک خاقانی هم آرام آرام برخاسته و راهی منزل می شوند تا فردا باز هم دور هم جمع شده و به گپ و شادی بپردازند...