آرایشگاه سال های دور در تبریز!

 
وقتی وارد مغازه اش می شوی انگار قدم بر دکان آرایشگری سال های بسیار دور می گذاری ،آنجا که گوشه ای از آن فقط و فقط در فیلم های سیاه و سفید تماشا کرده ای .همه چیز قدیمی و سن و سال دارند اما هنوز هم بوی تازگی و طراوت میدهند و مثل ساعت کار می کنند، ماشین آرایشگری 60 ساله ،تابلو های عکس ،قاب های نقاشی ،پوستر های مشهدی ،رادیو کلاسیک ،ساعت و... البته صندلی هایی که هنوز هم پذیرای مشتریان اهل دل این شهربزرگ هستند و درمیان دنیای مدرن گم شده اند ...!
از حدود 78 سال پیش، این مغازه در قلب کوچه پاساژ به عنوان آرایشگار استوار و پا بر جاست و اکنون" اکبر یوسف زاده عادلی" استاد کار آن است و با کوله باری از تجربه در خدمت شهروندان است .
74 سال دارد ،بسیار خنده رو و بشاش و تو گویی چند سال است که او را میشناسی حتی سپیدی موها نیز که حکایت از گرد روزگار دارد نتوانسته ذره ای سستی در او به وجود آورد.
بسیار شیرین و شیوا سخن می گوید و گهگاه تکیه کلام های تاییدی  را بر زبان می راند تا مطمئن شود که حواس طرف مقابل با اوست و سپس بدون وقفه صحبت می کند :از یازده سالگی نزد پدر در این مغازه کار کرده و به کسب تجربه پرداختم اما از اتمام کلاس ششم ابتدایی به طور مداوم و حرفه ای وارد این عرصه شده و آموخته هایم را عملی ساختم .
اکبر آقا که خیلی از کارش راضی به نظر میرسد به نوع اصلاح موی آن زمان اشاره می کند و می گوید :در آن دوران از مدل های امروزی اصلاح مو خبری نبود و همه خلاصه میشد به مدل های  هیپی ،قیصری ،کرنری ،آلین دولن و بوکسری !
این استاد آرایشگری که کار خود را ازنرخ 5 ریالی شروع کرده تسلط جزئی هم به زبان انگلیسی دارد تا پذیرایی توریست هایی باشد که مغازه او نظر آنها را به خود جلب می کند :برخی از گردشگران خارجی و حتی داخلی به مغازه می آیند و به عکاسی ازآن می پردازند و خوشحالی خود را ازحضور در چنین فضایی ابراز می دارند ،ظاهرا برای انها جالب است که نوع دکوراسیون و دکان آرایشگری کلاسیک ایران را در اینجا مشاهده می کنند و این برایم یک دنیا ارزش دارد که هنوز هم کسانی هستند که ضریب سراب گونه زرق وبرق دنیای مدرن را نخورده و در پی توجه به اصالت یک سرزمین اند ...! سرزمینی که از تاریخ غنی و بردباری برخوردار است و در تمام ادوار تاریخ جهان از اعتبار و جایگاه والایی بهره برده است .
اکبر آقا خاطره بدی به یاد ندارد زیرا به گفته خودش همواره طی سالیان دراز از زندگی در کنار شهروندان لذّت برده و هیچ گونه مورد تلخی را ندیده است .
این آرایشگر پیشکسوت اما یک خاطره شیرین را همیشه در ذهن دارد و هنوز هم از آن روزها به نیکی یاد میکند و می گوید :چند سال بود که در مغازه کار می کردم ،در این مدت سعی کردم پس انداز خوبی داشته باشم تا بتوانم به یک مسافرت خارجی بروم و بالاخره موفق شدم تا در سال 1354 به کشور آلمان سفر کنم .هنگام بازگشت به وطن نیز یک دستگاه خودروی پژو 304 را به قیمت 5 هزار مارک –حدود 13 هزار و 500 تومان آن زمان –خریداری کرده و با خود به تبریز آوردم و سال های متمادی از استفاده آن لذّت بردم !
او قادر است تا در مدت یک ماهه آموزش آرایشگری در حد قابل قبول را به علاقه مندان این حرفه ارایه نماید به شرطی که علاقه وافری در فرد وجود داشته باشد و سپس اضافه می کند :به جوانان برومند شهرمان توصیه می کنم در هر صنفی که علاقه دارند فقط یک بار تصمیم راسخی گرفته و استارت کار را بزنند زیرا اگر یک فرد بخواهد ذره بینی را زیر تابش  نور آفتاب قرار دهد در صورت ساکم بودن در یک نقطه خاص،فورا آنجارامیسوزاتد اما اگر 50 سال ذره بین را در حالت های مختلف بصورت متغییر قرار داده و حرکت دهد ذره ای از محل مورد نظر نیز تغییر نمی یابد لذا ثابت قدم بودن در هر کار ،اصلی ترین مولفه مهم در موفقیت یک  شخص است که باید همواره مد نظر عزیزان قرار گیرد .
اکبر آقا علاقه خاصی هم به شعر دارد ،چنانچه در پایان صحبت هایمان ،شاه بیتی را که در مقابل خداوند متعال سروده است برایمان میخواند :
من در این دنیای فانی 
ندیدم جز تو جاودانی !
دیگر باید برویم کم کم سرو کله مشتریان آرایشگاه پیدا میشود و اکبر اقا مجبور است تا به ارایه خدمات آرایشگری به آنها بپردازد .
وقتی با خودم فکر می کنم می بینم مغازه  تنها دل خوشی اکبرآقاست و با آن زندگی می کند ،در روزهای سرد و گرم کوچه قدیمی پاساژ ،آنجا هنوز هم بوی تاریخ از اطراف آن به مشام می رسد و من از آن روز واهمه دارم که این منطقه با آن معماری منحصر به فرد  خود زیر چرخهای لودرهای غول پیکر له شده و به جای آن مجتمع های صرفا تجاری (!) با نماهای مصنوعی جایگزین گردد !
آن وقت نمیدانم استاد اکبر باید چه کند ...!