ضرورت اشاعه فرهنگ صحیح هواداری

تبریزفردا-سهیلا عباسپور شاهمرسی : هنگامي که روزنامه نگاران ورزشي ايالات متحده آمريکا ، نخستين بار مفهوم هوادار را به عرصه ورزش وارد کردند  شايد هرگز تصور نمي کردند که اين مفهوم در آينده به يکي از پرچالش ترين و پربحث ترين مقوله ها، در عرصه رقابت هاي ورزشي از جمله فوتبال تبديل شود.

 به نحوي  که امروزه باشگاه هاي مطرح جهان با برنامه ريزي هاي متعدد در زمينه گوناگون از جمله فرهنگ و بهسازي رفتار هواداري، درصدد بهره گيري از ظرفيت و پتانسيل هواداران پر شور فوتبال در راستاي نيل به اهدافشان هستند. اقدامات  قابل توجهي در باشگاه هاي مطرح جهان در زمينه فرهنگسازي و سالم سازي محيط ورزشگاه ها صورت گرفته به گونه اي که اکنون جو آرام تري درورشگاه ها  نسبت به گذشته حاکم است.

در اين ميان فوتبال ايران در پنج دهه اي که از فعاليت رسمي آن مي گذرد، فراز و نشيب هاي زيادي را در مسير حرفه اي شدن از سر گذرانده است از نظر امکاناتي که در اختيار تيم ها قرار مي گيرد نحوه و سيستم بازي، پرداخت قرارداد­هاى كلان به مربيان و بازيكنان،  فروش اينترنتي بليت و تجهيز ورزشگاه تقريباً شكل حرفه اى به خود گرفته است، اما در خصوص رفتار تماشاگران و هواداران فوتبال در ورزشگاه­ها تا کنون حركت قابل توجهي صورت نگرفته است و  واژه «فرهنگى» باشگاه­هاى فرهنگى ورزشى مهجور مانده و  تنها مفهومي شعارگونه پيدا کرده است.

امروزه هيجان تماشاي ديدار در فوتبال بايد که بايد به شکل، شعار دادن هماهنگ؛ کف زدن، موج مکزيکي و.. براي تشويق تيم مورد علاقه صورت مي‌گيرد جايش را به پرخاشگري و خشونت داده است که اين خشونت به شکل الفاظ رکيک، پرتاب سنگ يا اشياي ديگر و شکستن صندلي هاي ورزشگاه بروز مي کند.

البته آنچه کنون در ورزشگاه هاي کشور شاهد آن هستيم نوعي تاثير پذيري ازرفتارهاي جمعي است. تحريکي که از سوي برخي ليدرها، بازيکنان و همچنين مربيان صورت مي گيرد و حتي مصاحبه هاي مربيان در نشست خبري قبل و بعد از بازي نيز بر حاشيه ها دامن زده و در شکل گيري رفتارهاي خشونت بار در سکو ها نقش ايفا مي کند.

 علاوه بر آن همسو شدن برخي از رسانه ها و دامن زدن بر حاشيه ها و تفرقه افکني از  ديگر عوامل بروز رفتارهاي ناهنجار در فوتبال ايران است و عدم ارائه راهکار براي کنترل خشونت موجب شده تا احتمال بروز هوليگانيسم فوتبال در آينده؛ چندان دور ازانتظار نباشد.

چنانچه در برخي بازي هاي دو فصل اخير ليگ برتر ايران در پايان بازي، ونداليسم فوتبالي(تخريبگري) نيز ديده شده است که به عنوان نمونه مي توان به حوادث بازي تيم هاي فوتبال سپيدرود رشت و نساجي مازندران در فصل  پيش شاره کرد که هواداران سرخپوشان رشتي اعتراض خود را به شكست تيم، با شكستن صندلي هاي ورزشگاه سردارجنگل نشان دادند.

و  يا در جريان ديدار ماشين سازي تبريز و پرسپوليس تهران  در هفته نهم ليگ برتر، فحاشي و توهين هواداران پرسپوليس به خانواده رسول خطيبي واکنش هايي در پي داشت و لزوم توجه به جو فرهنگي و نياز به اقداماتي در جهت سالم سازي ورزشگاه ها را بيش از پيش نمايان ساخت حتي در اين زمينه شاهد اقدامات برخي ازافراد و رسانه ها براي کم اهميت جلوه دادن اين مساله بوديم.

 در حاليکه نتيجه عدم توجه به مسائل فرهنگي در آينده، جو متشنج تر و بروز انواع رفتارهاي غير ورزشي خواهد بود که بتدريج کاهش حضور هواداران در ورزشگاه ها را در پي خواهد داشت چرا که خانواده ها فرزندان نوجوان و جوان خود را از حضور در ورزشگاه ها منع خواهند کرد.

بديهي است که بروز تمام اين مسائل در ورزشگاه ها از نبود برنامه هاي مدون در حوزه فرهنگ و اخلاق حکايت دارد .

اولين راهکار، فرهنگسازي از طريق فعاليت هاي آموزشي از طرف خانواده؛ محيط هاي آموزشي و تربيتي، رسانه ها و مطبوعات است چرا که آموزش به عنوان ابزاري قدرتمند مي تواند سطح فرهنگ در ورزشگاه ها را بهبود بخشد.

نقش رسانه ها در اين ميان ازبقيه پر رنگ تر است؛ رسانه ها علاوه بر آموزش مي توانند به معرفي الگوها و اسطوره هاي اخلاقي بپردازند کما اينکه درگذشته، روزنامه هاي ورزشي توانستند الگويي  همچون تختي را به جامعه بشناسانند و فرهنگ پهلواني را در آن برهه از زمان ترويج دهند. و يا انعکاس رفتار تماشاگران ژاپني يا کره بعد از بازي در جمع کردن زباله ها امروزه در رفتار هواداران تراکتور و تماشاگران بازيهاي تيم ملي نمود يافت و اکنون  در ساير ورزشگاه‌ها نيز شاهد حرکت‌هاي اين چنيني هستيم.

راهکار دوم تاسيس کانون هاي رسمي هواداري تحت مديريت باشگاه هاست و اين کانون ها بايستي درجهت فرهنگ سازي، کنترل نظم در ورزشگاه ها و انجام کارهاي فرهنگي گام بردارند بنابراين افرادي هدايت کانون هواداران را بايد بر عهده داشته باشند که تخصص لازم در حوزه هاي فرهنگي و اجتماعي و ورزشي را داشته باشند.

البته کانون هاي هواداري از سال‌ها پيش در باشگاه‌ها فعاليت دارند اما کارکرد اين کانون ها بدون نظارت کافي باشگاه ها بر آنها، تا کنون با چالش هايي همراه بوده است و حضور برخي افراد سود جو در اين کانون ها باعث تشديد ناهنجاري ها و بي اخلاقي ها در ميادين فوتبالي شده است.

راهکار ديگر استفاده از جامعه شناسان و روانشناسان صاحب نظر و آشنا به مسائل فوتبال در بدنه باشگاه ها است.

و مورد پاياني مدد جستن از دانشگاهيان و حمايت ازطرح هاي دانشگاهي است تا آنها بتوانند با مطالعه و بررسي بيشتر و دقيق تر ، راهکارهايي بهتر و کار آمدتري براي حل اين معضل ارائه نمايند.

که البته اجراي تمام اين راهکارها، تخصيص بودجه کافي  و همچنين حمايت و همت دست اندرکاران را مي طلبد.

م